sanazsanaz، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات ساناز

نمایشگاه گل

  دیروز عصر رفتیم نمایشگاه گل که توی پارک گفتگو برگزار شده بود اونجا خیلی شلوغ بود اگلهای قشنگ روح آدم رو تازه می کرد نانازم هم مثل همه گلهای اونجا قشنگ بود و به همه می خندید همچون گلهای خندان امیدوارم که همیشه گل باشی اما عمرت مثل گل نباشه عزیزم الهی مامان قربونت بره. تازه یک دو روزه قشنگ روی پایت می ایستی و خودت رو نگه می داری آخه دیگه دخملم می خواهد راه بره حالا چندتا عکس قشنگ از دخمل نازم .       ...
30 مهر 1390

عکس

ساناز خانم در حال شونه کردن موهاش ناناز توی اتاق سحر  ساناز خانم بداخلاق (جشن تولد) عسل مامان داره تلفن می زنه. ابرو کمونی داره چه کار می کنه؟   خوشگل مامان در حال ژست گرفتن.      خرگوش کوچولو با اون دندونای موش موشی     ساناز خانم خواب آلو ساناز خانم در حال شیطنت       ساناز خانم تیپ زده بره مهدکودک راستی کفش هم پوشیده قرتی خانم ...
30 مهر 1390

13 ماهگی ناناز خانم

امروز نانازم ١٣ ماهش تمام شد خانم خوشگله هنوز راه نمیره فقط دست به دیواری میره خوشگل مامان دیشب منو بوس می کرد الهی قربون اون بوسه کردنت بشم راستی رفته بودیم خونه مامانی برای اولین بار بردمت آرایشگاه آخه موهات خیلی نامرتب شده بود اول آرایشگر قبول نمی کرد اما وقتی خوشگل خانم دید گفت بیارش نشستی روی صندلی برات پیشبند بست هیچی نمی گفتی به موهات آب پاشید خیلی با تعجب نگاش می کردی بعد بغلت کردم و خانمه موهاتو کوتاه کرد نانازم هم هیچی نگفـت فقط با تعجب به خانومه نگاه می کردی. خیلی ناناز تر شدی.       ...
25 مهر 1390

مسافرت و عروسی

چهار شنبه عصر رفتیم خونه مامانی خاله فرزانه و شوهرش و دایی محمد و زن دائی هم آمدند خیلی خوش گذشت آخه ساناز خانم حسابی شیرین کاری می کرد آقا خرسه را که دیدی کلی ذوق کردی می خوابیدی روش و بوسش می کردی به همه چیز دو می گفتی و با دستت برای همه بوس می فرستادی.     خاله ها خیلی باهات بازی می کردند تو هم همش از این ور خونه می رفتی اونور تازه بعضی وقتها که حرصت در می آمد جیغ هم می زدی دایی و زن دایی به خاطر تولدت برات یه کت لیمویی خریدند. شب شنبه هم عروسی جعفر پسر عمه من بود ساناز خانم با یه لباس قرمز که توی تولدت هم پوشیده بودی رفت عروسی خیلی اونجا همه نگات می کردند آخه خیلی ناز ش...
24 مهر 1390

روز جهانی کودک

    عشق کوچولوی من روز کودک رو به تو و همه کودکان این مرز و بوم تبریک می گم. امیدوارم زندگی همتون غرق شادی و نشاط باشه .       روز جهاني کودک بهانه اي براي ورود به جهان کودکان است؛ براي ورود به اين جهان بايد آگاهي هاي خود را فراموش کنيم و با ناآگاهي هاي کودکانمان همراه شويم.                                                      ...
16 مهر 1390

عشقولانه

  با آمدنت به زندگی ام معنا دادی ، تو یک مروارید پنهان در سینه ات را به من دادی تا قلبم با تو به وسعت یک دریای بی انتهای پر از عشق و محبت برسد با آمدنت به من نفسی دوباره دادی تا در ساحل قلبم، آرامش زندگی ام را مدیون امواج مهربان تو باشم با آمدنت غروب به آسمان غمگین دلم لبخند زد و خورشید امیدها و آرزوهایم طلوع کرد با آمدنت ساز زندگی ام چه عاشقانه مینوازد شعر با تو بودن را…. شعری که اولش عطر نفسهای تو را میدهد و آخرش طعم نفسهایت را حالا میفهمم عشق چقدر زیباست…. حالا میدانم که عاشقترینم و میدانم با تو چقدر زندگی زیباست… با آمدنت چشمهایم را بستم و در قلبم با چشمهایت عهد بستم ک...
13 مهر 1390

دست به دیواری

عزیز دلم چند روی که خودش دستش رو به دیوار می گیره بلند می شه آخه عجله داره هر چه زودتر راه بره . بابای دستو می گیره راه می بره قربون اون راه رفتن برم که پاتو می بری بالا و میاری پایین انگار داری رژه می ری انقدر تند تند این کارو انجام می دی بابای کلی باهات خوش می گذرونه همش باهات دالی موشه می کنه تو هم قش قش می خندی. اگه چیزی رو جای بندازی که نتونی برداری همش یه کاری می کنی که توجه مارو بهش جلب کنی تا بهت بدیم قربون اون ریخت قشنگت برم. چندی روزی که به مهد کودک جدید میری وقتی من و بابای میام دنبالت کلی ذوق می کنی دندوناتو می زاری روی هم فشار می دی ...
10 مهر 1390

مهد کودک جدید

سلام نفسم خوشگل مامان از دیروز رفته مهد جدید که اسمش دنیای محبوبه است. دوتا مربی داری به اسم ماریا و فاطی دلم  برات خیلی می سوزه آخه نمی دونم الان با تو چطور رفتار می کنند اما چاره ای هم ندارم عزیزم انشاء الله وقتی بزرگ شدی و خودت مادر شدی می فهمی که من چی می گم. مامانی منو ببخش که نمی تونم مامان خوبی برات باشم عزیز دلم آخه خدا فقط می دونه که توی این شهر تهران هیچ کس ندارم الا خدا و خودش همون جوری که توی مدت نگهدارم بوده و همیشه کمکم کرده میدونم که این بار هم مثل همیشه کمکم می کنه خوشگل مامان فقط امیدم به خداست که بتونم آینده خوبی برات درست کنم. به خاطر همین باید سختی های امروز را تحمل کنیم تا بتونیم آینده روشنی برای تو گلم درست ک...
6 مهر 1390
1